ناقوس عشق
کل کل 2 شاعر
به نام خدايي که زن آفريد / حکيمانه امثال ِ من آفريد
خدايي که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفريد !
براي من انواع گيسو و موي / براي تو قدري چمن آفريد !
مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبيه بز و کرگدن آفريد !
به نام خدايي که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفريد
تورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفريد
ولي بعداً آمد و از روي لطف / مرا بي کس و بي وطن آفريد
خدايي که زير سبيل شما / بلندگو به جاي دهن آفريد !
وزير و وکيل و رئيس ات نمود / مرا خانه داري خفن آفريد
براي تو يک عالمه کِيْسِ خوب / شراره ، پري ، نسترن آفريد
براي من اما فقط يک نفر / براد پيت من را حَسَنْ آفريد !
برايم لباس عروسي کشيد / و عمري مرا در کفن آفريد
به نام خدايي که سهم تو را / مساوي تر از سهم من آفريد
پاسخ دندان شکن از نادر جديدي :
به نام خداوند مردآفرين / که بر حسن صنعش هزار آفرين
خدايي که از گِل مرا خلق کرد / چنين عاقل و بالغ و نازنين
خدايي که مردي چو من آفريد / و شد نام وي احسنالخالقين
پس از آفرينش به من هديه داد / مکاني درون بهشت برين
خدايي که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نيازي به لاک، همچنين
رژ و ريمل و خط چشم و کرم / تو زيباييام را طبيعي ببين
دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همين !
نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فين!
مرا ساده و بيريا آفريد / جدا از حسادت و بيخشم و کين
زني از همين سادگي سود برد / به من گفت از آن سيب قرمز بچين
من ساده چيدم از آن تک درخت / و دادم به او سيب چون انگبين
چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمين
و البته در اين مرا پند بود / که اي مرد پاکيزه و مهجبين
تو حرف زنان را از آن گوش گير / و بيرون بده حرفشان را از اين
که زن از همان بدو پيدايشات / نشسته مداوم تو را در کمين !